سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و امام صادق علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

عرش را با ریسه‌های نور آذین بسته‌اند            گوشۀ هر کهکشان یک ماهِ زرّین بسته‌اند
سردرِ شهـر مدیـنـه ذکر آمـین بـسـته‌اند            دورِ کعبه آیه‌ایه حمد و یاسـین بـسـته‌اند


میزبانیِ مـلائک کـاملاً سـنـجـیـده است
مکه مهمان دارد و کلّی تدارک دیده است
انبیا با اولـیـا...داوود و عـیـسـی آمـدنـد            نوح و ابـراهـیـم با اسحاق یکـجا آمـدند
یوسف و یعـقـوب و آدم قـبـلِ حوّا آمدند            حضرت الیاس و اسماعیل و موسی آمدند
با ارادت با ادب، تعـظـیم کرده با یـقـین
محض بیعت با رسول الله؛ ختم المرسلین
آمد آنکه عطرِ او جاریست در بویِ گلاب            محض ویران کردن بتخانه‌ها شد انتخاب
آتشِ آتشکده خاموش شد، شد غرق خواب            طاق کسری، کلّ ایوان مدائن شد خراب
دور گهواره چه غوغایی شده، محشر شده
گل بریز و کِل بکش چون آمنه مادر شده
رحمةٌ لـلـعـالـمـیـن است و مـحـمـد آمده            حُسن خلق آورده با خود، حُسنِ بی‌حد آمده
پیش از پنجاه و هـشتاد و نود، صد آمده            »لم یلِد» می‌خوانَد و تفسیر «یولَد» آمده
لاإلهَ جز خدا؛ تا گفت ذات حق یکیست
محضرِ توحید او لات و هُبل شد سربه نیست
مثل اقیانوس در لطف و کرم بی‌انتهاست            دستهایش مستجابُ الدعوه؛ اهلِ ربّناست
سیرتش قرآن پسند و صورتش چون سوره‌هاست            دشمنانش را بخوان «أبتر» که این امر خداست
شد أباالکوثر! به کوریِ همان چشمانِ شور
جاهلیت شد به جایِ دختران زنده به گور
قاب عالم را پر از زیباترین تصویر کرد            دست در دستش سپرد و عشق را درگیر کرد
در غدیرِ خم اذان را، قبله را تفسیر کرد            بعثتش را با ولایت خالص و تطهیر کرد
خواند «أکملتُ لکُم» را، گفت با صوتِ جلی:
تا قیامت «لا أمـیـرالـمؤمنـین إلّا علی«
نسل در نسلش همه از نور، از عصیان به دور            یک به یک قرآنِ ناطق، اصلِ انجیل و زبور
میشود بی‌حُبّ آنها راهِ حق صعب العبور            موسم دلدادگی شد، کـلّ عـالم در سرور
در مدینه جشن دارد فاطمه امشب شبی
هـم پـیـمـبـر آمـده هـم صــادقِ آلِ نـبـی
در نگاهش جـنّـتُ الاعـلی تماشایی شده            پای درس او شلوغ است و چه غوغایی شده
بسکه لحنش مهربان و گرم و زهرایی شده            حال من خوب و دلم مست چه آقایی شده
»قل هـوالله احد» شد دیـنـم و ذکـر لـبـم
شد امامِ جـعـفـرِ صـادق رئـیـسِ مذهـبم
هست یابن الباقر و در علم، بی‌مثل و بدل            زُهد از گـفـتار او پـیدا؛ نمایان در عمل
راستگویی و کرَم خورده به نامش از ازل            پس به عشقش خوانده‌ام «حیّ علی خیرالعمل«
بـا نـمـازِ اول وقـتـم خـریـدم مـغــفـرت
از شفاعت بهره مندم می‌کند در آخرت!

نقد و بررسی